کرباس بافی
|

احیای هنر هفت هزار ساله در دل کویر

کرباس بافی رشته ای بود که ابزار و وسایل آن زیر خروارها خاک و در فضای نامناسب در حال از بین رفتن بود و یا اینکه در تنور آتش میسوزاندن.از سن سه چهار سالگی ،به یاد داشتم که مادرم به اینکار مشغول بود و هر زمان که به دستگاهش نزدیک میشدم اجازه دست زدن به دستگاه را نمی‌دادن و من فقط نظاره گر چگونگی کار کردن مادر با دستگاه بودم .البته همان زمان هم این کار بخاطر نبود مشتری و فراوانی پارچه های صنعتی ،مادر دیگر ادامه ندادن.تا اینکه پس از فارغ التحصیلی در صحبتهای مادر متوجه اهمیت تولید کرباس در گذشته شدم و خاطره ای رو تعریف کردن که در کودکی ،چند روز مانده به عید نوروز برای اینکه کسی لباس نو برایشان تهیه نکرده بود ،گریه میکردند و مادربزرگم با دستگاهی که در منزل داشتن پارچه را بافتن و خودشان لباسشون را دوختن و رنگرزی کردن. با شنیدن این خاطره ی مادر تلنگری به بنده خورد که چگونه در گذشته خودکفا بودند و امروز ما با اینهمه امکانات مصرف کننده هستیم . تحقیق و پرس و جوی بیشتری از مادر در این زمینه داشتم و متوجه اهمیت خیلی زیاد این رشته شدم به گونه ای که تا نیمه های شب بخاطر فکر کردن به ایده هایم ،شگفت زده با نور موبایل    هر آنچه به ذهنم می‌رسید را در دفتر یادداشت می‌نوشتم . دوسه نفر از افراد مسن تولیدات محدودی داشتن.با همکاری مادر برای راه اندازی یک کارگاه کوچک در منزل تلاش کردیم ،ابزار و وسایل را تهیه کردیم ،اکثرا متعجب بودن از اینکه جویای اطلاعات و همینطور وسایل و ابزار این رشته بودم.خیلی از اوقات بسیار دلسرد و خیلی از اوقات پیگیر بودم .رشته ای تخصصی و با فوت و فن بسیار که از افراد قدیمی بالای ۷۰سال می آموختم.با حجم زیادی از سوالات و افرادی که گاها نمی‌توانستن به سوالاتی پاسخ بدهند و یا توضیحی داشته باشند و خودم باید کشف میکردم .با طراحی جدید تولیدات ،حضور فعال در نمایشگاهها ،آموزش ،پشتیبانی ،تولید بازاریابی و فروش محصولات توانستیم این رشته را ارزشگذاری مجدد وبه همشهریان و دیگران معرفی کنیم .در سال ۹۵با مهاجرت معکوس به روستای ایراج در ۵۳کیلومتری زادگاهم،خانه ای کاهگلی را خریدم و مرمت کرده و تبدیل به کارگاه و گالری محصولات کردم.که تبدیل به مکانی برای بازدید گردشگران ایرانی و خارجی شد .تاکنون دو خانه ی صنایع دستی یکی در روستای ایراج و دیگری در شهر خور راه اندازی کردم و تاکنون ۳۶نفر بصورت مستقیم مشغول به کار شدند. محصولات ما با برند cheghochegh صدایی که از دستگاه به گوش میرسه و در گذشته وقتی از کوچه پس کوچه ها صدای چق و چق می آمد ،میگفتند فلانی صدای چق و چق اش میاد ،یعنی مشغول کرباس بافی هست.دریافت یک نشان ملی مرغوبیت صنایع دستی و گواهی کیفیت محصول و همینطور برگزیده جشنواره ی روستایی شو از افتخارات گروه می‌باشد.همچنین با طرح تولید پوشاک با الیاف و رنگ طبیعی یکی از منتخبین بنیاد جهانی انرژی شدیم.
در رشته ی کرباس بافی،پس از کشت پنبه،نخ ریسی انجام میشود و نخها با مواد رنگزای طبیعی از قبیل پوست انار ،پوست گردو ،روناس و…رنگرزی میشود .سپس آهار زنی ،چله کشی ،گردکشی و پارچه بافته میشود.
در سال جاری موفق به تولید پوشاک با تار و پود نخ دستریس شدیم ،که در دنیا تک هست.البته تمام آنچه این سالها انجام شد برگرفته از پیشینه‌ی پر بار کرباس بافی و احیای آن در خوروبیابانک بوده است.در سال نود و یک نیز احیای چپربافی یا احرامی بافی ،پس از پنجاه سال فراموشی ،از افتخارات بنده می‌باشد.
در حال حاضر این رشته را در پنج نقطه ی روستایی و دو شهر از توابع شهرستان خوروبیابانک ،آموزش داده و افراد مشغول به فعالیت شده اند . تعدادی کودک و نوجوان نیز در حال آموزش و یادگیری می‌باشند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیست + 19 =